ارزش فردی چیست ؟
به شما تبریک میگویم! چون متفاوت از اکثریت افراد جامعه هستید. چرا؟ چون برای شناخت بیشتر مهمترین موجود زندگیتان (خودتان) وقت و انرژی صرف میکنید. برای آشنایی کلی با ارزشهای فردی این ویدئو کوتاه را ببینید و سپس ادامه مقاله را دنبال کنید.
از نظر من تعریف خیلی ساده از ارزشهای فردی این است: ارزشهای فردی چیزهایی هستند که بسیار به آنها علاقه داریم و واقعاً برای ما مهم هستند.
نکته مهم این است که ارزش های ما مثل اثرانگشت منحصربهفرد هستند. یعنی هیچ دو نفری نیستند که ارزشهای کاملاً یکسانی داشته باشند. پس نمیتوانید بگویید هر ارزشی که دیگران دارند من هم از همان پیروی میکنم. ارزش دیگران با درون شما سازگاری ندارد و پیروی از ارزشهای دیگران با گذر زمان برای شما مسائل جدی ایجاد میکند و شما را دچار منفی نگری میکند.
چرا ارزشهای فردی مهم هستند؟
• آیا حالتان خوب نیست؟
• در هدفگذاری مشکل دارید؟ و یا بعد از مدتی حرکت در راستای اهدافتان آنها را رها میکنید؟
• اغلب اوقات حس رضایت ندارید و در درون خود مقاومتی احساس میکنید؟
• در تصمیمگیری مشکل دارید و همیشه دچار تردید هستید؟
• شاید حس سردرگمی دارید و میگویید: نمیدونم از زندگی چی میخوام
• شاید فکر کنید هدف ندارم
• شاید نشاط لازم را در زندگی ندارید و دچار بیانگیزگی هستید.
همه این موارد ذهن ما رو آشفته میکنه و باعث میشه نتونیم به خوبی زندگی کنیم درنتیجه زندگی ما هدر میرود. یکی از علتهای بروز این احساسات این است که خودتان و ارزشهایتان را نمیشناسید. اما اگر درگیر هرکدام از این مسائل هستید، ناامید نباشید. ارزشهای شما میتوانند به شما کمک کنند بهشرط اینکه آنها را بهدرستی و کامل شناسایی کنید و زندگی خود را صادقانه با آنها همراستا کنید. قبل از پرداختن به موضوع ارزش های فردی اگر دچار افکار منفی هستید مقاله چطور از افکار منفی رها شویم؟ را مطالعه کنید.
همانطور که بهوسیله قطبنما شما میتوانید جهت حرکت خود را مشخص کنید و پیش بروید ارزشها هم به شما کمک میکنند جهت حرکت خود را در زندگی تعیین کنید و پیش بروید. بهعلاوه ارزشها کمک میکنند بتوانید قدرتهای درونی خود را فعال کنید اما برای این کار لازم است دو مرحله را طی کنید:
1-شناسایی ارزشها
2-بهکارگیری ارزش ها
با این کار توانمندیهایی در ما بروز پیدا میکند که شاید قبلاً نسبت به آنها آگاه نبودیم و میتوانیم از این قدرت درونی برای ساختن زندگیمان استفاده کنیم.
چگونه ارزشهای خود را شناسایی کنیم؟
برای شناخت ارزشها روشهای مختلفی وجود دارد. مثل تست ارزشهای فردی، استفاده از لیست ارزشها، پرسشنامه ارزشهای فردی یا جدول شناسایی ارزشها و … که با استفاده از این روشها شما میتوانید شناخت بهتری نسبت به ارزشهای خود پیدا کنید. روشی که من میخواهم با شما در میان بگذارم اما یک روش گامبهگام و متفاوت است این روش بر اساس آموزههای دکتر دمارتینی است و به شما کمک میکند شناخت بیشتری نسبت به خود و ارزشهایتان داشته باشید نکته مهم این است که با خود صادق و روراست باشید. ارزش های شما هرچه هستند مهماند و نباید خود را با دیگران مقایسه کنید. خود را به خاطر ارزشهایی که دارید قضاوت نکنید. خود و ارزشهایتان را هر آنچه هست بپذیرید.
آشنایی کلی با تأثیر ارزشها در زندگی:
زندگی خوب، چیزی که همه آن را میخواهیم و برای هرکس زندگی خوب تعریفی متفاوت دارد.
تعریف زندگی خوب از نظر شما چیست؟ پول زیاد، رسیدن به معشوق، داشتن خانه بزرگ یا چندین خودرو، فرزند دار شدن، مهاجرت و… همه اینها میتوانند رفاه ما را بیشتر کنند اما موفقیت و زندگی خوب رسیدن به چیزها نیست!
زندگی خوب یک فرآیند است یک مسیر است. هر روز باید از زندگی لذت ببریم و در مسیر خود گام برداریم تا بگوییم یک زندگی خوب داریم. حال چطور هر روز از زندگی لذت ببریم؟ وقتی ارزشهای خود را میشناسیم و زندگی خود را با این ارزش ها همراستا میکنیم زندگی برایمان لذتبخشتر است. از مسیر لذت میبریم و فقط در انتظار مقصد نیستیم. زندگی خوب، مسیر است نه مقصد.
وقتی طبق ارزشهای فردی خود زندگی میکنیم این ویژگیها (قدرتهای درونی) در ما بروز پیدا میکند:
• داشتن انگیزه درونی
• پشتکار
• تمرکز
• نبوغ
• نشاط و سرزندگی
• حافظه بهتر
• صبر و پایداری
• تأثیرگذاری
این قدرتهای درونی چطور فعال میشوند؟
اگر تعریف ارزشها را به یاد داشته باشید، گفتیم ارزش ها چیزهایی هستند که بسیار به آنها علاقه داریم و درعینحال بسیار برای ما مهم هستند. وقتی به کارهایی که به آنها علاقه داریم میپردازیم ویژگیهایی در ما بروز پیدا میکند که به آنها قدرت درونی میگویم.
بگذارید مثالی بزنم، بچهها را در نظر بگیرید. برای اغلب آنها بازی کردن یک ارزش است و درس خواندن جزو ارزشهای آنها نیست.
بچهها هنگام بازی کردن ویژگیهایی را از خود بروز میدهند بهطور مثال هنگام بازی کردن آنها الهام و انگیزه درونی دارند یعنی نیازی نیست شخصی از بیرون به آنها انگیزه دهد یا تشویقشان کند به بازی کردن. مثلا بگوید اگر بازی کنی برایت جایزه میخرم و … بچهها بهصورت خودجوش به بازی کردن تمایل دارند، انگیزهای درونی آنها را به بازی کردن هدایت میکند. در نقطه مقابل همین بچهها برای اینکه درس بخوانند نیاز به انواع انگیزهها و تشویقهای بیرونی دارند تا پای درس بمانند.
ویژگی دیگر پشتکار است. بچهها در هنگام بازی پشتکار بسیاری دارند به طور مثال اگر صد بار در یک بازی شکست بخورند علتهای شکست را بررسی میکنند، سوال میکنند، یاد میگیرند، صدویک بار بلند میشوند و دوباره تلاش میکنند تا موفق شوند. اما در مورد درسخواندن با چند بار شکست دست از تلاش برمیدارند و دیگر انگیزه حل مشکل و پشتکار لازم برای پیشروی را ندارند.
ویژگی بعدی تمرکز بالاست، شاید متوجه شده باشید وقتی بچهها مشغول بازی هستند تمرکز بسیار بالایی دارند. ممکن است ساعتها غرق بازی باشند و اصلا متوجه گذر زمان، گرسنگی و تشنگی و… نباشند ولی همین افراد موقع درس خواندن پس از پنج دقیقه دچار حواسپرتی میشوند و نمیتوانند تمرکز لازم را داشته باشند. آن بچه که عوض نشده، پس چرا انقدر کیفیت رفتارش متفاوت است؟! جواب این است که یک کار مطابق ارزشهای اوست و کار دیگر خیر.
به همین ترتیب سایر ویژگیهای ذکرشده مانند نشاط و سرزندگی، پشتکار، پایداری، صبر و استقامت و… هم هنگام زندگی بر اساس ارزشهای درونی بروز پیدا میکند. وقتی طبق ارزشهای درونی زندگی میکنیم کیفیت رفتارمان مانند آن بچه هنگام بازی کردن متفاوت میشود. چون ما هم در درون خود کودکی داریم و وقتی کارهایی مطابق ارزشهای خود انجام میدهیم این قدرتهای درونی ما فعال میشود و بهطور کلی حالمان خوب است. پس یکی از مزایای شناخت ارزشهای فردی و زندگی بر اساس آنها فعال شدن این ویژگیها در درون ماست.
علاوه بر این در هنگام تصمیمگیری و هدفگذاری هم میتوانیم از قدرت ارزشهای فردی کمک بگیریم که در انتهای این مقاله توضیحاتی در مورد ارتباط بین اهداف و ارزشها ارائه شده است.
سلسلهمراتب ارزشهای فردی:
هرکدام از ما معمولاً چندین ارزش داریم، نه فقط یک ارزش. مثلاً خانواده، آموزش دیدن، کسبوکار و ورزش ارزشهای ما هستند. همه این ارزشها اولویت یکسانی ندارند برخی مهمتر هستند و بعضی دیگر کمتر مهم هستند. وقتی آنها را اولویتبندی کنیم سلسلهمراتب ارزشهای فردی ما شکل میگیرد. ممکن است متوجه شویم سلسلهمراتب ارزشهای ما بهصورت زیر است:
1. خانواده
2. کسبوکار
3. آموزش دیدن
4. ورزش کردن
این تعداد میتواند برای هرکس متفاوت باشد. مثلاً یک نفر در لیست ارزشهای خود پنج ارزش دارد پس پنج ارزش اصلی این شخص مشخص میشود. شخص دیگر هفت ارزش کلیدی دارد و در سلسلهمراتب ارزش شخص دیگر سه اولویت وجود دارد.
وقتی متناسب با اولویت بالای این سلسله مراتب زندگی میکنیم و اهدافی در راستای همین ارزشها تعیین میکنیم همان قدرتهای درونی که از آنها صحبت کردیم فعال میشوند. درنتیجه چه اتفاقی میافتد؟ احتمال دستیابی ما به آن اهداف بیشتر میشود. درنتیجه خودباوری و اعتمادبهنفس ما هم بیشتر خواهد شد. در نقطه مقابل هرچه زندگی و اهداف ما با این سلسله مراتب ارزشی فاصله بیشتری داشته باشد از قدرتهای درونی خود فاصله بیشتری خواهیم داشت احتمال موفقیت ما کمتر و در نتیجه خودباوری و اعتمادبهنفس ما کمتر میشود. در حالت اول ما رهبر و تاثیرگذار میشویم اما در حالت دوم پیرو دیگران خواهیم بود.
اگر ارزشهای خود را نشناسیم چه میشود؟
همانطور که در قسمت قبل اشاره شد وقتی ارزشها خود را نشناسیم و طبق آنها زندگی نکنیم از قدرتهای درونی بیبهره خواهیم بود درنهایت حال خوبی نداریم و در نتیجه زندگی خوب شکل نمیگیرد. به علاوه ازآنجاییکه زندگی عرصه حرکت و فعالیت است باید در نهایت به مسیری قدم بگذاریم، و چون ارزشهای خود را نمیشناسیم این مسیر توسط اطرافیان، جامعه یا خانواده به ما دیکته میشود و از آنجا که با درون ما سازگاری ندارد از درون احساس مقاومت میکنیم پس از مدتی حسهای منفی در ما بروز پیدا میکند و مدام بیشتر و بیشتر میشود تا درنهایت ما را از پا درمیاورد.
ریسک در اینجا خیلی بالاست! بنابراین بسیار مهم است که طبق ارزشهای خودمان زندگی کنیم. اما مشکل اینجاست که ارزشهای خود را نمیشناسیم و حتی گاهی فکر میکنیم که میشناسیم اما درواقع نمیشناسیم! بیایید باهم بررسی کنیم
ارزشهای فردی و ارزشهای اجتماعی:
گاهی در پاسخ به این سؤال که ارزش شما چیست؟ میگوییم ارزش من مهربانی، صداقت، فداکاری و … است. باید به این نکته توجه کنیم که اینها ارزشهای اجتماعی هستند نه ارزشهای فردی یعنی ارزشهایی هستند که در اجتماع پذیرفتهشده است و ارزشهای منحصربهفرد ما نیستند.
البته این بدان معنا نیست که ارزشهای ما باید با ارزشهای اجتماع در تضاد باشند بهعنوانمثال برای بسیاری از افراد حفظ محیطزیست یک ارزش است و این یک ارزش اجتماعی هم هست و تضادی بین آنها نیست بلکه اولویت اول ما ارزشهای فردی است. بنابراین اگر ارزش ما در اجتماع هم پذیرفته باشد مشکلی وجود ندارد اما اگر یک ارزش اجتماعی را بهعنوان ارزش شخصی خود در نظر بگیریم دیگر کارکرد لازم را برای ما ندارد و نمیتواند قدرتهای درون ما را فعال کند.
برای مثال در کشور ما تحصیلات یک ارزش است. اما شاید تحصیل برای یک شخص خاص ارزش نباشد. در این شرایط اگر این شخص بگوید چون در جامعه، تحصیل ارزش است پس من هم میخواهم تحصیل کنم دیگر نمیتوانیم انتظار داشته باشیم قدرتهای درونی این شخص فعال شوند چون ارزشهای اجتماعی جای ارزشهای فردی او را گرفته است.
ممکن است شما جزو افرادی باشید که ارزشهای خود را شناسایی نکرده باشید یا جزو افرادی باشید که با پرسشنامه ارزشهای فردی یا تست شناسایی ارزشها اقدام به شناسایی ارزشهای خود کرده باشید در هر حال دقت کنید ارزشهای خود را با ارزشهای اجتماعی اشتباه نگیرید!
شناسایی ارزشهای فردی:
بارها شنیدهایم ما انسانها موجودات قدرتمندی هستیم. اما اغلب در زندگی این قدرت رو تجربه نمیکنیم و گاهی سادهترین کارها برای ما دشوار میشود. چطور این قدرت درونی را فعال کنیم؟ همانطور که پیشتر گفتیم برای این کار باید دو مرحله را طی کنیم.
1. شناسایی ارزشها
2. بهکارگیری ارزشها
ارزشها شور و اشتیاق نیستند! شاید خیلی اوقات هیجانهای آنی را با ارزشها اشتباه بگیریم و فکر کنیم کاری که خیلی برای آن هیجان داریم همان ارزش ماست اما ارزشها به ذات درونی ما اشاره دارند آنچه عمیقا ما را فرامیخواند.
امرسون میگوید حسادت جهل است و تقلید خودکشی. شاید با دیدن موفقیت بعضی افراد به آنها حسادت کنیم. اینکه چرا آنها میتوانند برخی کارها را انجام دهند اما ما نمیتوانیم و درنتیجه حس خودکمبینی میکنیم. اما باید به شما یادآوری کنم که شما ارزشهای منحصربهفرد خود را دارید ارزشهایی که مانند اثرانگشت است. آیا به اثرانگشت شخص دیگری حسادت میکنید؟! هرکس ماموریت خود را دارد پس بهجای تمرکز روی دیگران و حسادت به آنها نگاهی به درون بیندازید. مسیر خود را کشف کنید و خواهید دید در این مسیر شما توانمندیهایی دارید که تابهحال نسبت به آنها بیتوجه بودهاید. افرادی که رهبر میشوند اقلیتی هستند که به درون خود نگاهی انداختهاند. افرادی که به ارزشهای خود بیتوجه هستند معمولا پیرو دیگران باقی میمانند.
این جمله انیشتین ما را به نکتهی دیگری میرساند ارزشهای خود را با دیگران مقایسه نکنیم. بهطور مثال برای شما ورزش کردن یک ارزش است و برای دوست شما تحصیلات ارزش است. وقتی شما توانمندیهای این شخص در دانشگاه را میبینید که چقدر نمرات عالی میگیرد و چقدر موردتوجه اساتید است و… ممکن است خود را با او مقایسه کنید و حس کنید شما ناتوان یا بیاستعداد هستید. درست مانند همان ماهی که انیشتین گفت! درصورتیکه واقعیت این نیست بلکه تحصیل جزو ارزشهای شما نیست. دوست شما چون مطابق ارزشهای خود زندگی میکند قدرتهای درونش فعال میشود درنتیجه نتایج خوبی خلق میکند که ازنظر شما حیرتانگیز است و در مقابل او، حس حماقت میکنید.
در ورزش اما شما بسیار توانمند هستید چون مطابق ارزشهای شماست بنابراین توانایی انجام کارهایی رادارید که خیلیها نمیتوانند انجامش دهند. مثل همان ماهی انیشتین که اگر بهجای بالا رفتن از درخت توانایی شنا کردن مدنظر باشد بهترین است. اینجاست که شما میدرخشید چون کاری است مطابق ارزشهای درونی شما.
حال به سراغ شناسایی ارزشهای خود برویم.
تفاوت ارزشهای فردی با ارزش های اجتماعی:
پیشتر به ارزشهای اجتماعی اشاره کردیم در این مرحله میخواهیم بررسی ارزشهای فردی را انجام دهیم. ببینیم آیا طبق ارزشهای خود زندگی میکنیم یا ارزشهای اجتماعی.
از کجا بفهمیم ارزشهای خود را برزو میدهیم یا ارزشهای اجتماعی را؟ یک روش ساده برای این کار وجود دارد. به کلام خود دقت کنید. وقتی از شما بپرسند چرا فلان کار را انجام میدهید؟
در پاسخ چه میگویید؟ اگر میگویید
- باید
- مجبورم
- از من انتظار میرود
- حتماً باید
فلان کار را انجام دهم. مثلا باید درس بخوانم یا از من انتظار میرود ازدواج کنم. درواقع ازاین کلمات استفاده میکنید تا خود را قانع کنید آن کارها را انجام دهید و نشاندهنده این است که شما بر اساس ارزشهای دیگران زندگی میکنید نه ارزشهای خودتان. و این سرکوب کردن خود باعث بروز حالتهای منفی میشود و در طولانیمدت به ما خسارت میزند و ما را از پا درمیاورد.
از طرفی این حالتهای منفی خود یک هدیه است! که شمارا آگاه میکند که مسیر خود را تغییر دهید. پس این احساسات منفی را بد تلقی نکنید و آنها را نادیده نگیرید.
در نقطه مقابل اگر میگویید:
- دوست دارم
- به من انگیزه میدهد
- حس میکنم سرنوشت من این است
فلان کار را انجام دهم. نشاندهنده این است که شما طبق ارزشهای خودتان زندگی میکنید. شاید مدتهاست به خود درونیتان توجه نکردهاید و او را نادیده گرفتهاید حالا اینجا فرصتی است تا دوباره به خودتان مجالی بدهید و خود واقعیتان را رها کنید تا بروز پیدا کند. پس برای این تمرین لطفاً به این سؤال پاسخ دهید. در ادامه عبارت زیر (دوست دارم) کارهایی را نام ببرید که از انجام آنها واقعاً لذت میبرید:
دوست دارم…
به طورمثال دوست دارم ورزش کنم
دوست دارم با فرزندم وقت بگذرانم
دوست دارم مطالعه کنم
دوست دارم آشپزی کنم و…
رفتار شما دروغ نمیگوید:
حال به زندگی خود نگاه کنید. به عبارت دقیقتر به رفتار خود نگاه کنید. آیا آنچه در پاسخ به سؤال بالا نوشتید با رفتار شما همخوانی دارد؟ برای مثال اگر نوشتید دوست دارم ورزش کنم، اما در 2ماه اخیر نیم ساعت هم ورزش نکردید ارزش خود را به درستی شناسایی نکردهاید! چون رفتار شما دروغ نمیگوید و اگر واقعاً ورزش کردن برای شما مهم بود حتماً زمانی را به آن اختصاص میدادید.
در نتیجه زندگی کردن بر اساس ارزشهای خود حالمان خوب است و احساسات مثبت از خود بروز میدهیم همانطور که گفتیم ارزشهای ما منحصربهفرد است مثل اثر انگشت پس هیچکس نمیتواند به ما بگوید ارزشهایمان چیست این به عهده خود ماست که ارزشهایمان را شناسایی کنیم.
خودتان را معرفی کنید!
سرنخ دیگری که میتواند ارزشهای ما را نمایان کند هویتی است که از خود میشناسیم. پس حالا بگویید خودتان را چطور معرفی میکنید؟
برای مثال من (نام و نام خانوادگی) هستم یک کارآفرین
من یک ایرانی هستم
من یک مادر هستم
من یک مسلمان هستم
عنوانی که خود را با آن معرفی میکنیم نشانگر ارزش ماست مثلا اگر میگوییم من یک کارآفرین هستم نشان میدهد کسبوکار برای من یک ارزش است. شخصی که میگوید من یک مادر هستم یعنی فرزندش برای او ارزش است و…
نکته مهم دیگر این است که بعضی از ارزشهای ما با گذر زمان تغییر میکنند و برخی دیگر همواره ثابت هستند. بهطور مثال وقتی کودک هستیم بازی کردن و موسیقی برای ما ارزش است اما با گذر زمان ارزش بازی کردن تغییر میکند و جای خود را به کسبوکار، ارتباطات و … میدهد و از سوی دیگر ارزش موسیقی همچنان در ما باقی میماند و تا آخر عمر ارزش مهم ماست.
شناسایی ارزشها با روش 13مرحلهای دمارتینی:
مراحل و تمرینهایی که تا اینجا پشت سر گذاشتید سرنخی از ارزشهای فردی شما بهدستتان داد حال میخواهیم با روش 13 مرحلهای دکتر دمارتینی آشنا شویم که به کمک آن میتوانید ارزشهای خود را به طور کامل شناسایی کنید. این روش طبق تجربه من در برگزاری چندین دوره شناسایی ارزشها بسیار هیجانانگیز و پرطرفدار است. در این روش 13 سؤال مطرح میشود که تعدادی از آنها را اینجا با شما به اشتراک میگذارم و درنهایت با بررسی و اولویتبندی پاسخهای شما، سلسلهمراتب ارزشهای شما شکل میگیرد. باید به هر سوال 3 پاسخ بدهید 3موردی که از همه برای شما مهمتر است. نکاتی که پیشتر به آنها اشاره شد و نکات زیر را در پاسخ به سوالات حتما مدنظر قرار دهید.
نکات مهم:
- با دقت، روراست و صادقانه به سؤالات پاسخ دهید
- خودتان را با هیچکس مقایسه نکنید
- به زندگی و رفتار خود نگاه کنید نه آنچه که میگویید یا فکر میکنید(رفتار شما هرگز دروغ نمیگوید)
- تا 13مرحله را کامل نگذرانید و پاسخهای خود را اولویتبندی و خلاصه نکنید شناسایی ارزشها بهطور کامل انجامنشده است!
بیایید به سراغ این مسیر جذاب برویم و چند سؤال را با هم بررسی کنیم:
مرحله اول، سؤال اول:
در فضای شخصی اطراف خود، چه چیزهایی را همیشه در دسترس خود قرار میدهید؟
ما معمولا لوازمی را که برایمان با ارزش است نزدیک خود نگاه میداریم و وسایلی که ارزش چندانی ندارد از خود دور میکنیم (شما معمولا در انبار خانه خود چه چیزهایی را نگاه میدارید؟!).حتی اگر به مسافرت میرویم هم وسایلی را همراه خود میبریم که برایمان با ارزش هستند. نکته مهم در پاسخ به این سوال این است که این وسایل واقعا نشاندهنده چه چیزی هستند؟
فرض کنید من همیشه لپتاپم را در نزدیکی خودم نگه میدارم، با لپتاپ کارهای مختلفی میتوان انجام داد مثل فیلم دیدن، بازی کردن، کار کردن و … بنابراین باید بررسی کنم دقیقا با این لپ تاپ چهکاری را بیشتر انجام میدهم. در پاسخ به این سوال باید بگویم آموزش دیدن. پس میتوانم دریکی از سه پاسخ به این سؤال بنویسم:
لپتاپ(آموزش دیدن)
چون بیشترین کاری که با آن انجام میدهم آموزش دیدن است شما هم به همین ترتیب به این سوال سه پاسخ بدهید. در ادامه برای درک بهتر میتوانید ویدئو آموزشی مربوط به این سؤال را مشاهده کنید.
سوال دوم، مرحله دوم:
در چه حوزهای نظم و ترتیب و سازماندهی بیشتری دارید؟ بسیاری از افرادی که بهعنوان شلخته میشناسیم در حوزهای خاص بسیار بانظم هستند. بهطور مثال کمد لباس شلختهای دارند اما کتابخانه بسیار منظمی دارند. حوزههایی که در آن منظم هستید بهنوعی نمایانگر ارزشهای شما هستند. چون توجه خاصی به آنها دارید و سازماندهی آنها برای شما مهم است. بنابراین شخصی که کتابخانه منظمی دارد، مطالعه برای او ارزش است. پس با دقت به این سؤال فکر کنید و 3حوزهای را نام ببرید که در آن بانظم هستید و سازماندهی دارید.
سوال سوم، مرحله سوم:
در جمعهای اجتماعی درباره چه چیزی صحبت میکنید؟ به این نکته دقت کنید که منظور جمعهایی است که در آنها احساس راحتی میکنید و خود واقعیتان را بروز میدهید. چون ما در خیلی جمعها راحت نیستیم و نمیتوانیم خودمان باشیم.
بسیاری از افراد در جمعها معمولا درونگرا و ساکت هستند. اما بهمحض اینکه بحث خاصی به میان میآید شروع به صحبت میکنند و برونگرا میشوند. مثلاً این شخص که معمولاً ساکت است، بحث فوتبال که به میان میآید ناگهان وارد بحث میشود و شروع به صحبت میکند.
پس دقت کنید و 3 مورد را بنویسید که دوست دارید در جمعهای خودمانی در مورد آن صحبت کنید یا سر بحث را بازکنید. یا شاید آرام و قرار ندارید که در این موارد صحبت کنید و میخواهید بحث را به آن سمت ببرید.
فعلاً همین سه مرحله را در نظر بگیرید تا با روال شناسایی ارزشها آشنا شوید. سه سؤال پرسیدم و قرار بود به هر سؤال 3 پاسخ بدهید پس درمجموع 9 پاسخ داریم. از میان این 9 پاسخ، جوابهای تکراری را پیدا کنید و تعداد هرکدام را بشمارید.
مثلا 5 بار گفتید پول، 3بار خانواده و یک بار هم مطالعه بهاینترتیب ارزشهای شما به ترتیب اولویت:
1. پول
2. خانواده
3. مطالعه
است. اگر تعداد تکرارها برابر بود برای مثال ارزشهای شما تناسباندام 4بار و کسبوکار هم 4بار بود. این سوال مهم را از خود بپرسید: آیا حاضرم کسبوکار عالی داشته باشم اما تناسباندامم را از دست بدهم؟ اگر پاسخ مثبت بود کسبوکار برای شما اولویت ارزشی بالاتری دارد. اما اگر گفتید اصلاً حاضر نیستم تناسباندامم را از دست بدهم نشان میدهد تناسباندام برای شما مهمتر است.
یادآوری میکنم ارزشهای شما هرچه هستند عالی هستند. خود را با دیگران مقایسه نکنید به دیگران حسادت نکنید و به یاد داشته باشید برای شناسایی کامل ارزشهای فردی باید 13 مرحله را کامل طی کنید چون این سه سؤال به تنهایی تمام حوزهها را پوشش نمیدهد و لازم است 10 سؤال دیگر هم پاسخ دهید. اگر علاقهمند هستید که با طی 13مرحله همه ارزشهای خود را شناسایی کنید و سپس آنها را اولویتبندی کنید میتوانید در دوره شناسایی ارزشها + رهایی شرکت کنید و از هدایای جذاب! این دوره نیز بهرهمند شوید.
با شناسایی ارزشها روی دیگران تاثیر بگذارید!
علاوه بر مزایای بیشمار شناسایی و بهکارگیری ارزشهای فردی برای شما که پیشتر ذکر شد. با یادگیری این سیزده مرحله میتوانید ارزشهای دیگران را هم تا حدودی بشناسید. شاید بپرسید چطور؟ لازم نیست به آنها همین پرسشنامه ارزشهای فردی را بدهید تا پُر کنند. کافی است رفتار افراد را بررسی کنید. بهطور مثال اگر میبینید شخصی در جمعها همیشه صحبت از کسبوکار میکند (سؤال سوم) متوجه میشوید کسبوکار برای او ارزش است. یا طبق مرحله دوم (نظم و ترتیب و سازماندهی) متوجه شدید شخصی بسیار آشپزخانه منظم و تمیزی دارد متوجه میشوید که آشپزی و پختوپز برای او ارزش است.
فایده شناسایی ارزشهای دیگران چیست؟
به این سؤال پاسخ دهید. فرض کنید ارزش شما مطالعه کتاب است. اگر شخصی به شما کمک کند ارزش خود را محقق کنید و برای شما کتابهایی عالی بخرد یا یک کتابفروشی بینظیر به شما معرفی کند چه حسی نسبت به او دارید؟ احتمالأ به او علاقهمند میشوید و آن فرد روی شما تأثیر خواهد گذاشت. و اگر بتوانید، شما هم کاری میکنید او بتواند ارزشهای خود را محقق کند.
بنابراین فایده شناسایی حدودی ارزشهای دیگران این است که شما میتوانید روی آنها تاثیر بگذارید، و اگر کمک کنید بتوانند ارزشهای خود را محقق کنند آنها به شما علاقهمند میشوند و درنهایت آنها هم کمک میکنند شما به ارزشهای خود برسید. بنابراین شناسایی ارزشها نه تنها برای خودتان بلکه در رابطه شما با دیگران هم مفید است.
بهکارگیری ارزشهای فردی :
پسازاینکه ارزشهای خود را شناسایی کردیم. بار دیگر میتوانیم به زندگی خود جهت دهیم. حال که متوجه شدیم ارزشهای شخصی ما چطور قدرت درونی ما را فعال میکنند. میتوانیم دوباره زندگی خود را سامان دهیم. اما چگونه؟ زندگی ما حوزههای مختلفی دارد. حوزه روابط، نبوغ، کسبوکار، نشاط و سرزندگی و… که باید یاد بگیرم در هر حوزه چگونه از قدرت ارزشها استفاده کنیم. اما بهطور کل افراد موفق سه استراتژی کلی برای بهکارگیری ارزشها دارند:
1. اهدافی انتخاب میکنیم همراستا با ارزشهای فردی
2. تغییر ارزشهایمان برای دستیابی به برخی اهداف
3. ارتباط برخی موانع ظاهری یا اهداف نامرتبط به ارزشهای فردی
برای آشنایی کلی شما با این استراتژیها توضیحی مختصر ذکر میکنیم.
1-انتخاب اهداف همراستا با ارزشهای فردی: چرا به بسیاری از اهداف نمیرسیم؟ در بسیاری از موارد به این دلیل که با ارزشهای درونی ما همخوانی ندارند بهعنوان مثال ارزش ما ورزش کردن است و هدفی که ما برای خود تعیین میکنیم رتبه اول دانشگاه شدن است. خب این هدف با ارزش درونی ما همخوانی ندارد به همین دلیل است که احتمال دستیابی ما به آن بسیارکم میشود چون قدرتهای درونی ما وقتی کاری مطابق ارزشهای ما نیست فعال نمیشوند.
شاید تابهحال در هدفگذاریها به این نکته توجه نمیکردید اما از این به بعد بهتر است پس از شناسایی ارزشها و مشخص شدن سلسلهمراتب ارزشهای فردی، اهدافی انتخاب کنید، همراستا با این ارزشهای درونی.
2- تغییر ارزشهایمان برای دستیابی به برخی اهداف: بهطور مثال ورزش کردن جزو ارزشهای ما نیست مدتی بعد به پزشک مراجعه میکنیم و متوجه میشویم وضعیت سلامتی ما بحرانی است. برای اینکه به خطر نیفتیم باید بهسرعت وزن کم کنیم. در این شرایط هدف ما کاهش وزن است که با ارزش ما همخوانی ندارد. اما چون رسیدن به این هدف حیاتی است باید ارزشهای خود را تغییر دهیم و ورزش کردن را به آن اضافه کنیم. تغییر و یا جابجایی ارزشها فرآیندی چندمرحلهای و گامبهگام است که در مقالهای دیگر به آن میپردازیم.
3- ارتباط برخی موانع ظاهری یا اهداف نامرتبط به ارزشهای فردی: در مسیر حرکت بهسوی اهداف گاهی مجبوریم کارهایی انجام دهیم که خوشایند ما نیست یا با ارزشهای ما همخوانی ندارد در این شرایط چهکار کنیم؟
فرض کنید ارزش شما پول یا بهعبارتدیگر افزایش درآمد است و هدف شما ارتقا شغلی است که با این ارزش هماهنگی خوبی دارد. برای ارتقای شغلی یکی از مواردی که باید داشته باشید تسلط به زبان انگلیسی است. این موضوع خوشایند شما نیست چون علاقهای به یادگیری زبان ندارید.
در این شرایط چهکار کنیم؟ خواندن زبان را به ارزش خود متصل و مرتبط کنید. چطور؟ به این سؤال پاسخ دهید خواندن زبان چطور میتواند به تحقق هدف من که پول و افزایش درآمد است کمک کند؟ و سعی کنید پاسخ این سؤال را بدهید. نه بهانه بیاورید نه حس قربانی بودن کنید روی پاسخ دادن به این سؤال تمرکز کنید. پاسخ میتواند این باشد: یادگیری زبان میتواند کمک کند ارتقا شغلی بگیرم و پول بیشتری داشته باشم. باعث میشود مهارت من بیشتر شود درنتیجه فرصتهای شغلی بیشتری دارم و… حال میبینید یادگیری زبان انگلیسی که تابهحال مانند مانعی بر سر راه شما و در تضاد با ارزشهای شما بود اکنون خود به تحقق ارزشهای شما کمک میکند.
بنابراین بار دیگر اهداف و ارزشهای خود را بررسی کنید. اگر به هدفی نمیرسید شاید:
1. بهاندازه کافی برایتان ارزشمند نیست مثل اهدافی که دیگران و جامعه به شما القا کردهاند.
2. هدفی فانتزی و غیرواقعی است.
3. هدفی است که از گذشته با خود آوردهاید. زمانی ارزشهای دیگری داشتهاید و در آن زمان اهدافی برای خود تعیین کرده بودید با گذر زمان ارزشهای شما تغییر کرده است ولی هنوز آن اهداف را نگهداشتهاید.
نکته بسیار مهم این است که رها کردن این نوع اهداف باعث میشود جا برای اهداف جدید و هماهنگ با ارزشهای فعلی شما باز شود بنابراین این خودش یک هدیه است. پس اهداف خود را بعد از شناسایی ارزشهای خود مجدد تعیین کنید تا احتمال دستیابی شما به اهدافتان افزایش یابد. و این روند بررسی ارزشها و اهداف را هرچند ماه انجام دهید تا در صورت تغییر ارزشها اهدافتان را بهروز کنید.
بهطور کل وقتی ارزشهای خود را کامل و درست شناسایی میکنید، صادقانه بر اساس آنها زندگی میکنید و آن ارزشها را بهدرستی بهکارمیگیرید. زندگی شما بسیار رضایتبخش خواهد بود برای رسیدن به اهداف قدرتهای درونی شما فعال میشود و بسیاری از اهداف را برای خود انتخاب نمیکنید درنتیجه زندگی غنی و پرمعنا خواهید داشت.
4 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
من میخواستم امتیاز ۵ بدم ولی فکر کنم یک شد…. اصلا انگار این مقاله نوشته شده بود که به دست من برسه 😅 سپاس
امتیازات جهتش متفاوته با اکثر سایتها به همین دلیل گاهی خطا پیش میاد. فدای سرتون خوشحالم که براتون مفید بوده
ممنون که نظر دادید. اگر دوست داشتید میتونید با گذراندن ۱۳مرحله به طور کامل ارزشهاتون رو شناسایی کنید.
ارادتمند
اینکه فقط 3تا سوال بود. پس ده مرحله بعدش چی؟!!!
سلام خدمت شما وقت بخیر. عذر میخوام که پاسخ سوال شما به تاخیر افتاد. 13 مرحله به صورت کامل در آموزش شناسایی ارزشها ارائه شده است. بیش از یک ساعت آموزش که میتوانید با دقت و کامل ارزشهای فردی خود را شناسایی و اولویتبندی کنید و درنهایت شناخت بسیار بهتری نسبت به خود پیدا کنید. برای تهیه این آموزش و دریافت هدایای آن میتوانید به پشتیبانی تلگرام پیام دهید.
موفق باشید.